کد مطلب:90369 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:131

اهل تقوا و خشوع در عبادت











«و خشوعا فی عباده»

واژه ها

«الخشوع: تاثر خاص من المقهور قبال القاهر، بحیث ینقطع عن غیره بالتوجه الیه و الظاهر انه من صفات القلب ثم ینسب الی الجوارح او غیرها بنوع من العنایه.» خشوع: آن حالت و تاثر ویژه از مقهور در قبال قاهر است به طوری كه با توجه به مقام قاهر، از غیر او جدا و منقطع گردیده و تمام توجه را به سوی او معطوف نموده است، این معنا بحق از صفات قلب است و مجازا به جوارح دیگر منتسب می شود.

العباده: هی غایه الخضوع و التذلل و لذلك لا تحسن الا لله تعالی الذی هو مولی اعظم النعم فهو حقیق بغایه الشكر.»: عبادت نهایت خضوع و تذلل و فرمانبری است و این جز برای خداوند متعال كه ولی نعمت است نیكو نیست، پس اوست كه سزاوار بی نهایت خضوع و تذلل است، به خاطر شكرانه ی نعمتهایی كه بر بندگانش كرامت

[صفحه 321]

نموده است.

ترجمه: پرواپیشگان در عبادت خاشع هستند.

شرح: شیخ مصلح الدین سعدی شیرازی در آغاز كتاب گلستان گوید:

منت خدای را عزوجل كه طاعتش موجب قربت است و به شكر اندرش، مزید نعمت. هر نفسی كه فرومی رود ممد حیات است و چون برمی آید مفرح ذات. پس در هر نفسی دو نعمت موجود است و بر هر نعمتی شكری واجب.


از دست و زبان كه برآید
كز عهده ی شكرش به درآید


بنده همان به كه ز تقصیر خویش
عذر به درگاه خدا آورد


ورنه سزاوار خداوندیش
كس نتواند كه به جا آورد


«و ان تعدوا نعمه الله لا تحصوها.»: و اگر نعمت (های) خدا را شماره كنید، آن را نمی توانید بشمارید. زیرا در كثرت به حدی است كه در طور احصاء و شمارش نیاید با توجه به اینكه در هر نعمتی شكری لازم است، بنابراین شكر نعم الهی از توان بنده، بیرون است زیرا نعمتهای الهی لایتناهی است، اما شكرگزاری در حدود شمارش، قرار گرفته و متناهی است و هرگز متناهی را با غیر متناهی، نتوان قیاس نمود، تا در برابر یكدیگر قرار گیرند. و با هم مقایسه شوند

در مورد تقسیم بندی عبادت و تنویع آن، محقق طوسی، در اخلاق ناصریه گوید: حكمای الهی عبادت را سه نوع دانسته اند:

1. عبادات بدنی، مانند نماز و روزه و حج و دعاها در موارد خاص و غیرها.

2. عبادات روحی و اعتقادات صحیحه و علم به وحدانیت خداوند و تفكر در افاضات خداوند، بر جهانیان و در استحقاق ستایش و تمجید مقام ربوبی.

3. عبادت در تعاون اجتماعی و این عبارت است از رعایت مقررات الهی و قوانین آسمانی در امور اجتماعی، مانند: داد و ستد، كشاورزی، امانت داری، ازدواج، مودت و

[صفحه 322]

دوستی، كمك به نیازمندان، یاری ستمدیدگان، نصیحت به مسلمین، جنگ با دشمنان خدا، دفاع از حریم مقدس دیانت و نظایر دیگر.

بنابراین نباید تصور نمود كه عبادت، فقط در نماز، روزه، حج، زكوه و غیره انحصار یافته و از مسائل اجتماعی، در روابط مردمی، به دور ماندن و در گوشه ای خزیدن است.

در روایات، عبادت طوری معرفی شده است كه بیشتر حركات و سكنات آدمی را شامل می شود و به حركت و تلاش گسترده، تشویق نموده است و تقریبا می توان گفت: عملی از انسان صادر نمی شود، مگر آنكه تقرب به خدا در كنار آن وجود دارد: «العباده سبعون جزءا افضلها طلب الحلال.»: عبادت، هفتاد جزء دارد كه از همه برترطلب حلال است (و نمونه ای از آن عبادات است). اما اینكه خشوع واقعی، جایگاه آن قلب آدمی است، به این علت كه دل در آن وقت تاثر خاص، در برابر قاهر پیدا می كند و مفهوم زنده نگه داشتن نماز، از طریق حضور قلب تحقق می یابد، تا به نعمی مانند: تفهم، تعظیم، رجاء و حیاء متوجه شود، به این معنا كه در جهت رسیدن به خشوع، نخست، به تفهم به مقام رب سپس عظمت پروردگار و پس از آن هیبت الهی و امید به رحمت واسعه ی خداوند و به حیا در غیبت و شهود در نهان و آشكار، خاتمه یافته و راه یابد. طبیعی است اینچنین عبادتی كه در مقدمه ی آن، این امور مهم قرار گیرد، آنچنان تذلل و فرمانبری بر جان و روان او راه یافته و در پی خواهد داشت كه شایان توجه خواهد بود.

پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم شخصی را دید كه در حال نماز خواندن، ریش خود را به بازی گرفته بود، فرمود «لو خشع قلبه لخشعت جوارحه.»: اگر به دل فرمانبردار و مطیع بود، جوارحش، نیز فرمانبردار و خاضع بودند. بنابراین، خشوع قلبی، راهنمای خشوع سایر اعضا خواهد بود.

[صفحه 323]


صفحه 321، 322، 323.